مهربون من...

 

صداش از پشت تلفن مهربون تر میشه، آخه وقتی رو در رو باهاش حرف میزنی هم چشاش مهربونه هم صداش هم دستاش، اما پشت تلفن مجبوره صداش جور  ِ چشم و دستشم بکشه دیگه.

راز و نیاز...

میدونی عشقم، تا بوده همین بوده

واسه‏ی عاشقا جدایی بعد صد سال بازم زوده

یکی مثل من، یکی مثل تو

دو تا کبوتر عاشق و دو تا تو دلبرو

یکی که عاشقته و تو زندگیشی

یکی که شیرینته و تو مردشی

تو پچ پچا و حرفای در گوشی

گفتن تو نامردی و مرد من نمیشی

دلم لرزید، احساسم خرد شد و شکست

اما گفتم تو عشقمی، نمیگی خدا درا رو بست

گفتم عشق من عاشقمه، شرایط نیست

گفتن دلتو خوش نکن، دیوونت نیست

امروز مال تو و فردا مال یکی دیگه

از اون بهترم بیاد با اون میره

گفتن مردا احساس ندارن، زود سرد میشن

گفتم عشقها کوره آتیشن، مرحم درد میشن

هر کی رسید حرفی زد و دردی گفت

ولی من چشامو بستم رو هر چی گفت

***

بازم یه بار دیگه شده حرف ازدواج

اما نه بین ما، بین من و یه پیشتاز!

یکی که هیچوقت حتی یه تار موتو

نمیدم به صدتای اونو اجدادشو

میگن مدرک داره و پژو داره

بذار بگن، به درک، عشق که نداره

دستای گرم اون مثه دستای تو نیست

آغوشش برای من جای امنی نیست

بوسه هاش منو تا خدا نمیبره

از نوازشش بارون عشق نمیباره

حرفای اون عسلی نیست برام

چشماشم به نازی تو نیست برام

خصوصیات خوب فقط مال توئه

همه عشقم و ذهنم دنبال توئه

رویای زندگی من با تو پر میشه

شب و روزم با عشق تو سر میشه

***

اما عشقم، این نشد فردا یکی دیگه

منم مثه همه میرم خونه یکی دیگه

میشم خانوم اون، همدم رازش

مجبورم به شنیدن ننگ آوازش!

زندگیمو میسازم اونجا من بدون تو

شبا تو آغوش اون ولی به یاد تو

***

اما عشقم، بگو بدونم

وقتی من پریدم، میخوام ببینم

کیه که شبا وسط صحبت

تو بخوابی و بازم بگیرت محکم؟

بگه صورت خوابیدت خیلی نازه

دل من واسه بیداریت غرق نیازه

اما ببوستت بگه بخواب عشقم

آسوده باش، نباش به فکرم

همین که تو رو دارم دیگه غمی ندارم

وجود تو شده نشان افتخارم

بگو عشقم، کیه که زخماتو ببوسه؟

با هر درد و رنج تو قلبش بسوزه

کی فردا میگیره سراغتو؟

وقتی رفتی سفر، میشینه منتظر تو

کی برات نامه میده میگه دلتنگتم؟

تو هر زمینه‏ای من پیش مرگتم؟

آخه عشقم، عزیزم، قند عسلم

نمیخوام منت بذارم، تاج سرم

هر چی بوده واسه عشقت بوده

کاش میشد بیشتر، حتی کمم بوده

فقط خواستم بدونی باید با عشق زندگی کرد

پدر مادرا بذار بگن، هیشکی به حرفشون گوش نکرد

همه رفتن همیشه راه خودشونو

دنبال عشق و حال و عیش و نوششونو

این ماییم که میخوایم زندگی کنیم نه والدین

پس ما تصمیم میگیریم نه والدین

نصیحتشونو گوش بگیر اما نه جوریکه

به قیمت از دست دادن عشقت تموم بشه

.

.

.


دلم میخواست این شعر رو ادامه بدم. اما نمیتونم. اینقد گریه کردم که دیگه چشام نمیبینه. شاید بعدا بقیه‎شو نوشتم. ببخشید که بعضی جاها قافیه از دستم در رفته.


1. اینم یک کامنت زیبا: ........اگه قراره فقط یک روز طعم عشق و آرامش و خوشبختی رو بچشم ارزش ریسک کردن رو داره.

متنهای عاشقانه...

یک شب خوب تو آسمون یک ستاره چشمک زنون خندید و گفت : کنارتم تا آخرش تا پای جون ....

ستاره ی قشنگی بود آروم و ناز و مهربون ....

ستاره شد عشق من و منم شدم عاشق اون .... اما زیاد طول نکشید عشق من و ستاره جون !!! ماهه اومد ستاره رو دزدید و برد نا مهربون .... ستاره رفت با رفتنش منم شدم بی همزبون ...!!!

حالا شبا به یاد اون چشم می دوزم به آسمون ------------ --------- ---- *

وقتی احساس غربت می کنید یادتان باشد خدا همین نزدیکی هاست.همیشه سراغ خدا را از خودتان بگیرید.هر کس طالب خداست از "من"هایش دور بایستد.روزی که خدا همه چیز را تقسیم کرد خودش را به خوبان بخشید.آیه ای در قران هست که همیشه مرا میگریاند"خداوند فقط اعمال متقین را می پذیرد".فروغ گفته بودتنها صداست که می ماند اشتباه کرد تنها خداست که می ماند!

*امام صادق فرمود: سه چیزعشق و محبت می آورد:دینداری تواضع بخشش *صداقت سرمایه ی محبت است به همین جهت دروغ گویان از عاشقی محرومند.هشت در بهشت را یک کلید میگشاید :"عشق".تنها عشق میتواند مشکل عقل را حل کند.

بهشت جشن تولد خوبان است.انسانهای زود رنج اسیر خویشند با اسیران نرد عشق نبازید.بزرگترین متهم قلبی است که نمی داند برای چه می تپد؟دلی که روزی چند بار تکان نخورد احتمالا مرده است. دوستی مداوم مستلزم ثبات اخلاق است *

روزگار به کام کسانی است که از روزگار کامی نخواهند. هر روز قطاری از حادثه ها در ایستگاه زندگی صوت می کشد دستی تکان بده!.جاده ی زندگی نباید صاف و مستقیم باشد خوابمان می گیرد دست اندازها نعمتند .تا وقتی به گودال نرسیده ایم پریدن بی فایده است.خداوند وقتی بخواهد کسی را فاسد کند او را به همه ی آرزوهایش می رساند.

نشانه ی کوچکی همین بس که به زور خودمان را بزرگ قلمداد کنیم.ما اگر بخواهیم ازادی خواهان دنیا را به دینمان دعوت کنیم ابتدا باید آنها را قانع کنیم که ما مسلمان واقعی نیستیم.

*به فاصله ها نیفزاییم تا همدیگر را بزرگ ببینیم.گلها به احترام خضوع باران بر می خیزند .از گل بیاموزیم که با همه ی دلربایی با وقار است. *

ما برای آنکه پیشرفت کنیم باید به ندانستن خود آگاه بمانیم.اگرفکر میکنید می شود اشتباه نکرد اشتباه می کنید. *

اگر مال از دست شما رفت غصه نخورید مال عوض دارد بکوشید شجاعت خود را از دست ندهیداگر ملتی فاقد شجاعت باشد هیچ عوضی ندارد *

آمفیون در آتن داد می زد :آه چقدر چیزها در دنیا هست که من احتیاجی به آنها ندارم *در دستور عرفان فعل این گونه صرف می شود:من نیستم تو نیستی او هست. *

ای کاش سراب بودم تا اگر رهگذری بسویم می آمد هستی ام را یک نیستی با شکوه می دید ------------ --------- ----

عشق کلید شهر قلب است به شرط آن که قفل دلت هرز نباشد که با هر کلیدی باز شود بزرگی را گفتم زندگی چند بخش است ؟ گفت دو بخش : کودکی و پیری......

گفتم پس جوانی چه شد؟ گفت با عشق ساخت ، با بی وفایی سوخت ، با جدایی مرد دوست داشتن کسانی که دوستمان می‌دارند کار بزرگی نیست، مهم آن است که آنهایی که ما را دوست ندارند، دوست بداریم ------------ --------- ----

ژرف زندگی کن از ته دل زندگی کن یکپارچه با تمام وجود به طوری که وقتی مرگ در زد آماده باشی-آماده چون میوه ای رسیده برای فرو افتادن از درخت. تنها نسیمی ملایم میوزد و میوه فرو می افتد . گاه حتی بدون هیچ نسیمی میوه به سبب سنگینی و رسیدگی از درخت می افتد .

مرگ باید چنین باشد.و این آمادگی باید با زندگی کردن فراهم اید پرسیدم:عشق چیست؟ گفت:آتشی است گفتم:مگر آن را دیده ای؟ گفت:نــــه در آن سوخته ام می رسد روزی که بی من روزها را سر کنی می رسد روزی که مرگ عشق را باور کنی می رسد روزی که تنها در کنار عکس من قصه ء عشق کهنه ام را مو به مو از بر کنی زندگی یک آرزوی دور نیست؛

زندگی یک جست و جوی کور نیست زیستن در پیله پروانه چیست؟ زندگی کن ؛ زندگی افسانه نیست گوش کن ! دریا صدایت میزند؛ هرچه ناپیدا صدایت میزند جنگل خاموش میداند تو را؛ با صدایی سبز میخواند تو را زیر باران آتشی در جان توست؛ قمری تنها پی دستان توست پیله پروانه از دنیا جداست؛ زندگی یک مقصد بی انتهاست هیچ جایی انتهای راه نیست؛ این تمامش ماجرای زندگیست ------------ --------- ----

لحظه ها را گذراندیم تا به خوشبختی برسیم غافل از انکه لحظه ها همان خوشبختی بودند از او پرسیدم چون به من نیاز داری دوستم داری یا چون دوستم داری به من نیاز داری؟به او گفتم چون دوستت دارم بی نیازترین ادم دنیام مراقب افکارت با ش که گفتارت می شود مراقب گفتارت باش که رفتارت می شود مراقب رفتارت باش که عادتت می شود مراقب عادتت باش که شخصیتت می شود مراقب شخصیتت باش که سرنوشتت می شود ابی تر از انیم که بی رنگ بمیریم از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم شاید خدا خواست که دلتنگ بمیریم ایا تا بحال دیده ای درختی از شاخه های خود اویزان باشد بخدا من همان درختم این جهان پر از صدای پای مردمی است که همچنان که ترا میبوسند طناب دار تو را در ذهن خود می بافند زندگی اتشگهی است همچنان پا بر جا گر بیفروزیش رقص شعله اش از بی کران پیداست ور نه خاموش است و خاموشی گناه ما ------------ --------- ----

بس که دیوار دلم کوتاه است هرکه از کوچه ی تنهایی من میگذرد به هوای هوسی هم که شده سرکی میکشدومیگذرد کار دل دوست داشتنه، مثل کار چشم که دیدنه، اما اگه یه روز با عقلت کسی رو دوست داشتی، اگه عقلت عاشق شد، بدون که داری چیزی رو تجربه می کنی که اسمش عشق عاشق هرکس شدم او شد نصیب دیگری ...

دل به هرکس دادم او هم زد به قلبم خنجری ... من سخاوت دیده ام دل را به هرکس می دهم ... شرم دارم پس بگیرم آنچه را بخشیده ام نازکتر از بلورم و نر متر از حریر اگر هم قصد شکستن داری،سنگ بی انصافیست یک تلنگر کافیست. در بین تمامی مردم تنها عقل است که به عدالت تقسیم شده زیرا همه فکر می‌کنند به اندازه کافی عاقلند.***


عشقولانه...

می بخشمت بخاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی...بخاطر تمام خنده هایی که به صورتم نشاندی نمی بخشمت به خاطر دلی که برایم شکستی...بخاطر احساسی که برایم پرپر کردی...نمی بخشمت بخاطر زخمی که بر وجودم نشاندی...بخاطر نمکی که بر زخمم گذاشتی...و می بخشمت بخاطر عشقی که بر قلبم حک کردی ________________________________________ ________________________________________ اگر زیستن را دوست داشتم هرگز به هنگام به دنیا امدن نمی گریستم ________________________________________ ________________________________________ زباغ خاطراتم هرگز نخواهی رفت ومن هرگز نخواهم برد از یاد نگاه مهربانت را ________________________________________ ________________________________________ روی قبرم بنویسید مسافر بوده است/ ........ بنویسید که یک مرغ مهاجر بوده است ...... بنویسید زمین کوچه ی سرگردانیست ..... او در این معبر پرحادثه عابر بوده است ...... صفت شاعر اگر همدلی و همدردیست ...... در رثایم بنویسد که شاعر بوده است. بنویسید اگر شعری ازاومانده بجای ...... مردی از طایفه ی شعر معاصر بوده است ...... مدح گویی و ثنا خوانی اگر دین داریست ...... بنویسید در این مرحله کافر بوده است ...... غزل هجرت من را همه جا بنویسید ...... روی قبرم بنویسیدمهاجر بوده است ________________________________________ ________________________________________ عشق از دوستی پرسید : تفاوت من وتو در چیه ؟ دوستی گفت : من دیگران را باسلامی آشنا می کنم و تو با نگاهی . من آنها را با دروغ جدا می کنم و تو با مرگ ________________________________________ ________________________________________ زندگی به من آموخت چگونه اشک بریزم ولی اشک نیاموخت چگونه زندگی کنم تو به من آموختی چگونه دوستت بدارم ولی نیاموختی چگونه فراموشت کنم ________________________________________ ________________________________________ مانند مجنون که لیلا را دوست دارد مانند ماهی که دریا را دوست دارد مانند شاعری که شعرش را دوست دارد مانند بلبلی که صدایش را دوست دارد به خدا قسم که من هم تو را دوست دارم بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم ________________________________________ ________________________________________ عاشق کسی باش که لایق عشقت باشد نه تشنه عشقت . چون تشنه یه روز سیراب می شه ________________________________________ ________________________________________

زندگی...

زندگی آنقدر ارزش دارد که به خاطر آن از همه هستی خود مایه بگذاریم تا قصری باشکوه از مهربانی، محبت، عشق و دوستی بنا کنیم و زندگی آنقدر بی ارزش است که نباید به خاطر آن دلی را بیازاریم و برای رسیدن به قله های فانی دنیا دست به هر کاری بزنیم. تا وقتی سرت را بالا می گیری توی آسمان شب نگاهت به جای دیدن ماه به طرف ستاره ها کشیده می شه. هزاران هزار ستاره. کدامین ستاره به تو چشمک می زند؟ ستاره کم نور یا ستاره ای پر فروغ؟ دنبال ستاره ای باش که چشمکش تنها برای توست و تنها برای تو نور می تاباند. از چشمک های ممتد و پیاپی ستاره های بزرگ و نورانی بپرهیز. آن ستاره به همه می نگرد و همه به آن می نگرند __________________ هیچ بارانی جای پای تو را از کوچه قلبم نخواهد شست...

مریم...

ای چشم خیس و پاک تو شالوده دلم!

ای غمزه نگاه تو صد رمز مشکلم!

امشب دوباره از ته دل شعر گفته ام بی شعر/

در تجسم رویای خود ولم هر لحظه در سکوت خیالت دویده ام در اوج این سکوت تو...

مفعول و فاعلم انگار شب دوباره به من رنگ داده است بر عمق رنگ شام تو بی پرده سائلم آن دورها...

غروب به شب رنگ میدهد ای سرخی غروب لبت آب و هم گلم ...

در چار چوب پنجره تنها شدی و من بر چار چوب قلب تو هر لحظه شاملم آن لحظه ای که مبریم تا خدا بگو- -

در ارتفاع پست زمین تو کاملم؟!

مجنون کنار لیلی و من در کنار تو!

در عمق این جنون تو صد بار عاقلم مریم تمام زندگی ام را ربوده ای- -

با آیه های ورد تو حل شد مسائلم...

در انتظارش

با خود آرام زمزمه می کردم

دلم تنگ است
رهگذری پرسید:دل تنگی برای چیست؟
در پاسخ گفتم:
شاید دلم برای آفتاب، طلوع دل انگیزش تنگ است
وشاید هم برای لبخندی کوچک…
دلم برای یار دیرینه ام باران تنگ است
برای قطره ای محبت وشاید هم ذره ای نفرت تنگ است
دنیا را خواهم گشت، شاید راست گویی پیدا شود…
اری دلم برای صداقت تنگ است
اما دریغ که صداقت خیالی بیش نیست
دلتنگ گریه کردن هستم
سالهاست که گریه نکرده ام
به یاد می آرم زمانی راکه
انقدر اشک ریختم  تا چشمه چشمانم خشک شد
حال از فرط ناراحتی
می خندم
وخنده ام چه غم آلود است…چه زهرآگین است
رهگذردر همان حال  پرسید :
پس دلتتنگ چه نیستی ؟!
گفتم دلم پر  از تنهاییست
لبخندی زد و از گوشه چشمش اشکی اویخت
و آرام رفت  ..اری او رفت اما تمام دلتنگیهایم را نیز با خود برد
و تنها یادگارش همان لبخندی بود که سالها در انتظارش بودم…

تولد


بازم شادی و بوسه ، گلای سرخ و میخک

میگن کهنه نمی شه تولدت مبارک

تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا
و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما

تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز
از آسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا

یه کیک خیلی خوش طعم، با چند تا شمع روشن
یکی به نیت تو یکی از طرف من

الهی که هزارسال همین جشنو بگیریم
به خاطر و جودت به افتخار بودن

تو این روز پر از عشق تو با خنده شکفتی
با یه گریه‌ی ساده به دنیا بله گفتی

ببین تو اسمونا پر از نور و پرندس
تو قلبا پر عشق، رو لبا پر خندس

تا تو هستی و چشمات بهونه‌است واسه خوندن
همین شعر و ترانه تو دنیای ما زنده‌است

واسه تولد تو باید دنیا رو آورد
ستاره رو سرت ریخت، تو رو تا اسمون برد

تولدت عزیزم پراز ستاره بارون
پر از باد کنک و شوق، پر از اینه و شمعدون

الهی که همیشه واسه تبریک امروز

بیان یه عالم عاشق، بیاد هزار تا مهمون

آرزو



آرزوی من اینست که دو روز طولانی درکنار تو باشم فارغ از پشیمانی
آرزوی من اینست یا شوی فراموشم یا که مثل غم هر شب گیرمت در آغوشم
آرزوی من اینست که تو مثل یک سایه سر پناه من باشی
لحظه تر گریه آرزوی من اینست نرم و عاشق و ساده
همسفر شوی با من در سکوت یک جاده آرزوی من اینست
هستی تو من باشم لحظه های هوشیاری مستی تو من باشم


آرزوی من اینست تو غزال من باشی تک ستاره روشن در خیال من باشی
آرزوی من اینست در شبی پر از رویا پیش ماه و تو باشم
لحظه ای لب دریا آرزوی من اینست
از سفر نگویی تو تو هم آرزویی کن اوج آرزویی تو
آرزوی من اینست مثل لیلی و مجنون پیروی کنیم از عشق
این جنون بی قانون آرزوی من اینست زیر سقف این دنیا
من برای تو باشم تو برای من تنها

                                                     ***********


امسال پاییز...



محصول خوبی داریم

کمی گندم ، کمی جو ، کمی عشق

یک کلبه گلی

امسال پاییز ، محصولمان از هر سال بهتر است

امسال لا به لای بوته های گندم

عشق برداشت میکنیم

و میرویم تا سر تپه ی ته مزرعه

آنجا که بوته های عشق

از گندم ها بلندتر شده است

انگار راهی به بهشت باز شده است .

کلبه ما درست کنار در بهشت است

میدانی کجا را میگویم ؟

همانجا که شاخه های طوبی از روی دیوار بهشت روی سقف کلبه گلی ما

سایه انداخته است .

خدا را شکر

امسال پاییز

محصول خوبی داریم

و در کلبه خود

عشق داریم و ...

در چهارچوب پنجره ی کلبه

کسی دیده میشود

یک تصویر محو سیاه و سفید

اما وقتی میروم

او نیست

و چهارچوب پنجره خالیست

اما از بیرون که بنگری

شاخه های طوبی معلوم است

بهشت ، ممنون

امسال پاییز

محصول خوبی داریم

و کلبه ما

امسال در سایه است..........