خاطرات گذشته

امروز نیز مثل دیروز؛دیروزها دلتنگ دیدارت بودم و بیتاب شنیدن صدایت؛ صدای آرام و مهربونی که وجودم را روشنی میبخشد و روحم را تا بیکرانه ها میبرد عزیزم دلم امروز که برایت مینویسم با بغض گلو و آه سرد حسرت در سینه برایت مینویسم بغضی که نشانه جداییست و آهی که یاد خاطرات شیرین با تو بودن است و امروز تنها حسرت روزهای از دست رفته بر دل مانده روزهای زیبایی که فقط متعلق به من و تو و بچه های کلاس بود وکسی در ان راهی نداشت دنیایی گرچه کوچک اما پر بود از صداقت و مهر و وفا....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد